0
02126246958

چگونه در شغل خود موفق باشیم؟ ۱۶ اصل کمتر گفته شده برای موفقیت شغلی – قسمت سوم

موفقیت شغلی در یک اداره، شرکت یا سازمان تابع عوامل مختلفی از تلاش، استعداد، جایگاه سازمانی، شانس و اقبال، ارتباطات، سفارش دیگران و غیره است. وقتی شروع به نوشتن این مطلب می کردم، اول لیستی از عوامل موثر بر موفقیت شغلی را بر اساس نظر، دیدگاه، پژوهش و مطالعات صاحبان فکر و تحلیل این عرصه و همچنین تجارب شخصی آماده کردم. لیست بلند بالایی با بیش از ۴۰ اصل آماده شده بود. بنظر من هم هر یک از آن ها در موفقیت یک فرد در یک اداره یا سازمان موثر بوده و می توانند باشند، ولی نوشتن مطلبی با حدود ۴۰ اصل برای موفقیت شغلی یک ایراد بزرگی داشت و آن این بود که موفقیت شغلی را بسیار پیپچیده و پر از رمز و راز می کرد، در حالی که این طور نیست و هر کسی ممکن است حتی با اتکا به یک اصل، بتواند از نردبان موفقیت شغلی بالا برود.برای همین شروع به حذف یک به یک اصول کردم تا به اصولی برسم که کمتر راجع به آن ها صحبت شده است، نه به این علت که ناشناخته هستند و کمتر کسی از آن ها آگاهی دارد، بلکه به این علت که بدیهی هستند و به خاطر همین بدیهی بودن دست کم گرفته می شوند و کمتر مورد توجه قرار می گیرند. در این نوشته که در ۳ قسمت تقدیم می شود، ۱۶ اصل مهم ولی کمتر گفته شده برای موفقیت شغلی معرفی می شود. مطمئناً اصول موفقیت به همین ۱۶ اصل ختم نمی شود و هر کسی ممکن است یک اصلی برای موفقیت خود داشته باشد. قسمت اول و دوم این نوشته را می توانید با کلیک بر روی آن ها بخوانید.

 

نویسنده مطلب: مهدی نقویان – وب سایت عصر مواد

 

 

۱۲- از ایده های موفق الهام بگیرید

 

ساده ترین راه برای حل یک مشکل یا طرح یک ایده، الهام و اقتباس از یک ایده­ ی موفق موجود است. به دنبال ایده های جالبی باشید که دیگران با موفقیت از آن ها بهره برده اند، سپس آن ها را کمی تغییر دهید، با هم ترکیب کنید، بزرگ یا کوچک کنید، کاربردش را عوض کنید و آن گاه به عنوان ایده­ یا راهکار خودتان ارائه دهید. فکر نکنید همه چیز را خودتان می توانید اختراع و ابداع کنید یا با نشستن در اتاق و به فکر فرو رفتن می توانید ایده ای بدیع بیافرینید، راه ساده تر و موفق تر آن است که در جستجوی ایده باشید. ایده های موفق را شکار کنید. نیازی به ساخت ایده ها نیست بلکه بیشتر آن ها در اطراف ما و خارج از ذهن ما وجود دارند. برای دریافت ایده ها باید به جستجوی آن ها پرداخت. ایده ها به سمت کسی هجوم می برند که به جستجوی آن ها عادت دارد. رویکرد ادیسونِ معروف، تمایل به جستجوی ایده ها در طیف جالبی از زمینه ها و ترکیب آن ها در یک چیز جدید بود. اگر ادیسون را فرد موفق و مخترع تاثیرگذاری می دانید، پس از رویکرد او پیروی کنید. جستجوی ایده را از مشاهده و گفتگو شروع کنید. آغازگر گفتگو باشید ولی به جای صحبت، شنونده خوبی باشید. سوال های خوبی بپرسید و گوشتان را برای شنیدن پاسخ تیز کنید. به جای اتاق فکر، وقتتان را با مشاهدات عینی در بازار، فروشگاه ها، کف کارگاه، نمایشگاه ها و سمینارهای تخصصی پر کنید. از گوش ها و چشم هایتان نهایت استفاده را بکنید. از هر چیزی که احساس می کنید ارزشمند است فیلم بگیرید. افکار و مشاهدات خود را یادداشت کنید. یوگی برا بازیکن و مربی بزرگ بیسبال امریکا می گوید: “تنها با تماشا کردن می توان چیزهای زیادی فهمید”. استون پینکر استاد دانشگاه هاروارد می گوید: “افراد فاضل مغزشان را با ورزش های فکری مشغول نمی کنند بلکه خود را در زمینه های کاری شان غرق می کنند. رمان نویسان رمان های زیاد و دانشمندان مطالب علمی زیاد می خوانند”. جیم کچ می گوید: “من با نشستن در اتاق ایده هایم را به دست نمی آورم، بلکه زمانی که در فروشگاه یا بازار هستم به آن ها می رسم”.

 

 

 

۱۳- روی خودتان سرمایه گذاری کنید

 

هدف از “سرمایه گذاری بر روی خود”، ساخت و توسعه­­­ ی برند شخصی است. همان طور که برند سازی یک محصول، یک خدمت یا یک کسب و کار هزینه در بر دارد، برای ساخت و توسعه­­­ ی برند شخصی هم باید هزینه کرد. جای خوشبختی است که این هزینه کردن یک نوع سرمایه گذاری پر بازده است، به عبارت عامیانه تر، “جای دوری نمی رود” و منافعش خیلی زود به جیب خودمان بر می گردد. این سرمایه گذاری از نوع صرف زمان و هزینه برای یادگیری و کسب دانش های تخصصی، مهارت های فنی و تخصصی، مهارت های عمومی مثل مهارت های ارتباطی، مهارت های عاطفی، مهارت های اجتماعی، مهارت های مذاکره، مهارت های کسب و کار، مهارت های مدیریتی و غیره، کسب عادت ها و خصلت های خوب رفتاری و کاری است. پس از کسب دانش، مهارت و عادت های خوب، باید بتوانید از آن ها یک مزیت رقابتی برای خود بسازید تا شما را از رقبا و سایر همکارانتان متمایز کند. یافتن یک ایده متمایز کننده بسیار مهم است. با آموزش هایی که دیده اید و سرمایه گذاری که بر روی خود نموده اید، یک ایده متمایز کننده مناسب، “اولین بودن” است. اگر شما نخستین شخصی باشید که در زمینه یک تخصص و مهارت در سازمانتان صاحب نظر هستید، می توانید با این “اولین بودن”، خود را از رقبایتان متمایز کنید. در این صورت می توانید شما حرف اول و آخر را در آن زمینه بزنید و محل رجوع و قطب سازمان خود باشید. البته این ایده دوام همیشگی ندارد، ممکن است با ورود یک شخص جدید به سازمانتان یا قدرت گرفتن رقبا از اریکه قدرت به زیر کشیده شوید. پس ایده های متمایز کننده دیگری بیابید. ایده هایی چون “مالکیت بر یک خصوصیت”، “موقعیت رهبری”، “تخصص”، “جدیدترین” و “چشمگیر بودن” از جمله مواردی است که می تواند شما را از دیگران متمایز کند. توضیح این ایده ها در این مطلب نمی گنجد ولی لازم است که برای متمایز شدن هزینه کنید و این تمایز را بسازید. شرکت در دوره های آموزشی، حضور در نمایشگاه ها و سمینارهای تخصصی، بازدید از شرکت ها، سازمان ها و کارخانجات، مطالعه کتاب، استاندارد و مجلات تخصصی، بازدید از وب سایت ها و شبکه های اجتماعی فعال در زمینه کاری خود، مصاحبت و ارتباط با کارشناسان و متخصصان سرآمد در حوزه کاری خود، کسب اطلاع از بازار کسب و کار، نوآوری ها و تکنولوژی های روز صنعت در زمینه تخصصی خود و مواردی از این قبیل از جمله ­ی راه های سرمایه گذاری بر روی خود است. علاوه بر همه این موارد، حتماً در زمینه­ ی مهارت های عمومی و کسب خصلت ها و عادت های خوب هم سرمایه گذاری کنید. در ضمن، مطالعه­ ی کتاب های عمومی و غیر تخصصی هم فراموش نشود. با تاریخ ایران و جهان بیگانه نباشید، تاریخ پیشرفت و توسعه ملت ها و کشورها را مطالعه کنید، با مشاهیر ایران و جهان آشنا باشید، رمان بخوانید و از کتاب های روانشناسی موفقیت هم غافل نباشید.

 

 

 

 

 

۱۴- از قدرت چیزهای کم، کوچک و ساده غافل نباشید.

 

بروس بارتون نویسنده و سیاستمدار آمریکایی می گوید: “گاه که به عواقب عظیم ناشی از چیزهای کوچک می اندیشم، به این نتیجه می رسم که اصولاً هیچ چیز حقیری وجود ندارد”. گمان نکنید که قدرت و ایجاد تفاوت تنها در امور بزرگ، طرح ها و ایده های بزرگ، تصمیمات، انتخاب ها و اقدامات بزرگ است، بلکه چیزهای کوچک، ساده و به ظاهر ناچیز و کم اهمیتی وجود دارند که اگر هوشمندانه و در طول زمان به صورت مستمر اجرا شوند، قادر هستند با انرژی کمتر همان تفاوت ها را ایجاد کنند. این امور کوچک و ساده با این که بدیهی، جلوی چشم و دمِ دست هستند ولی کمتر کسی به آن ها اهمیت می دهد و از قدرت آن ها باخبر است. حال اگر شما به ارزش آن ها پی ببرید، آن ها را دست کم نگیرید و شروع به انجام مستمر آن ها بکنید، اثر مرکب و تجمیع شده­ ی این چیزهای کوچک، شما را شگفت زده خواهد کرد و شما قادر خواهید بود کارهایی را به سرانجام برسانید که هرگز فرصت نمی کردید با گام های بزرگ به سرانجام برسانید. تقسیم کار بزرگ به چندین تکه کار کوچک نیز می تواند از این قاعده پیروی کند. در واقع عظمت و ابهت یک کار بزرگ ما را می ترساند و واکنش طبیعی ما، تعلل، پشت گوش انداختن، امروز و فردا کردن و در نهایت انجام ندادن خواهد بود. خودِ من سال های سال می خواستم رمان های مورد علاقه ام را بخوانم ولی فرصت نمی ساختم، امروز و فردا می کردم، منتظر اوقات فراغت بودم و شما هم می دانید که هیچ وقت این اوقات فراغت پیدا نمی شود، یک روز تصمیم گرفتم هر روز یک ربع تا نیم ساعت رمان بخوانم و این کار را کردم، با یک ربع شروع کردم ولی لذت رمان خوانی باعث می شد گاه تا دو سه ساعت از سایر کارهای بی ارزش خود چون تماشای تلویزیون، وب گردی، بیهوده خوانی و خواب اضافی بزنم و به مطالعه بپردازم، نتیجه باورنکردنی و درخشان بود و مرا به آرزویم رسانده بود، من موفق شده بودم در یک سال حدود ۱۵ رمان برجسته­ ی ادبیات ایران و جهان را مطالعه کنم، کاری که با تقسیم کار بزرگ به کارهای کوچک به سر انجام رسید و هنوز هم ادامه دارد. چیزهای کوچک، ایده های کوچک، تصمیمات کوچک، قدم های کوچک، زمان های کوچک، کمی بهتر شدن، کمی متفاوت بودن، کمی تغییر کردن، کمی بیشتر وقت گذاشتن، کمی زودتر بیدار شدن، کمی زودتر شروع کردن و … تفاوت های بزرگی ایجاد می کند. پس، از قدرت این “کمی” ها و این “کوچک” ها غافل نباشید.

به این مثال های ساده توجه کنید: آیا اسبی که تنها با اختلاف یک وجب، فاتح مسابقه می شود ولی پولی ده برابر بیش تر از اسب دوم جایزه می گیرد، ده برابر سریع تر دویده است؟ قطعاً نه، مطمئن باشید که فقط کمی بهتر بوده است. آیا کارشناسی که پنج برابر یک کارشناس دیگر حقوق می گیرد، پنج برابر بهتر از اوست؟ قطعاً نه، مطمئن باشید که فقط کمی بهتر است. پس سعی کنید با یک سری امور و چیزهای کوچک، کمی بهتر شوید تا چند برابر دیگران نتیجه بگیرید.

 

 

 

۱۵- برای ارائه گزارش در خصوص موضوعات خارج از موضوع اصلی هم آماده باشید

 

اگر قرار است در یک جلسه کاری شرکت کنید یا گزارشی در خصوص یک موضوع ارائه کنید، حتماً باید بر موضوع اصلی جلسه یا گزارش تسلط و احاطه­ ی کامل داشته باشید. این یک اصل بدیهی و پذیرفته شده است و بحثی در آن نیست. بحث بر سر آن است که خود را تنها برای موضوع اصلی جلسه یا گزارش آماده نکنید، بلکه قبل از برگزاری جلسه یا ارائه گزارش، باید اطلاعات کامل را در خصوص موضوعات خارج از موضوع اصلی که احتمال مطرح شدن و سوال پرسیدن از آن ها را هم می دهید کسب کنید و آمادگی لازم را داشته باشید. اگر مامور شده اید که از جایی بازدید و سرکشی کرده و گزارشی از آن ارائه دهید، مشاهدات شما از آن محل و اطلاعاتی که از آن جا جمع آوری می کنید، نباید محدود به موضوع اصلی بازدید و سرکشی باشد، بلکه باید به دقت همه چیز را ببینید، همه چیز را بشنوید، کارکنان، ماشین آلات، سیستم ها، فرایندها، نظم، در و دیوار و خلاصه همه چیز را زیر نظر بگیرید. نیاز نیست در گزارشتان، همه­ ی این مشاهدات و اطلاعات در خصوص همه موضوعات را ارائه دهید، ولی آماده باشید تا اگر در خصوص موضوعی خارج از موضوع اصلی هم مورد پرسش قرار گرفتید، پاسخ آن را در چنته داشته باشید. با این کار، نشان می دهید که همه چیز تحت کنترل شماست، بر همه چیز مسلط هستید، چیزی از دید شما پنهان نیست و اطلاعات شما به روز و کامل است. این اصل یکی از رموز موفقیت شغلی است. شاید یک اصل کمتر گفته شده باشد ولی افراد موفق از نتایج درخشان آن استفاده کرده و پیشرفت می کنند.

 

 

 

۱۶- مثل کودکان سمج و پیگیر باشید

 

مثل کودکان سمج باشید و تا به خواسته خود نرسیدید دست از پیگیری و پافشاری برندارید. کودکان تا به خواسته­ ی خود نرسند، دست از اصرار، سماجت و پیگیری بر نمی دارند و هرگز تسلیم نمی شوند. هنگامی که تصمیم می گیرند و چیزی را می خواهند، خیلی یک دنده و سمج می شوند، آنقدر اصرار می کنند، پیگیری می کنند، حرف می زنند، می آیند و می روند تا دیگر خسته شوید یا دلیلی برای مقاومت کردن نداشته باشید. آن ها به آرامی، ولی با اطمینان، مقاومت شما را می شکنند و شما را به تسلیم وا می دارند. برای همین است که بزرگسالان در اکثر مواقع تسلیم خواسته­ ی کودکان می شوند. سعی کنید همچون کودکان، سمج و پیگیر باشید. به یاد داشته باشید نه گفتن لزوماً به معنای نه نیست. با سماجت، پیگیری، پافشاری و سرسختی، مقاومت دیگران در مقابل خواسته های شما خواهد شکست و به عبارت عامیانه و غیر محترمانه، سماجت شما، “آن ها را از رو خواهد برد” و شما به خواسته های خود خواهید رسید. نگران قضاوت دیگران هم نباشید، آن ها در دل شما را بخاطر این پافشاری و سرسختی تان تحسین خواهند نمود. حتی اگر تحسین هم نکنند، شما موفق شده اید و این کفایت می کند. در این خصوص، ناپلئون هیل داستانی در کتاب معروفش “بیندیشید و ثروتمند شوید” آورده است. این داستان خواندنی و مثال زدنی از این قرار است:

در باز شد و دختر بچه کم سن و سالی وارد آسیاب قدیمی شد، دختر یکی از مستاجرهای بومی بود، دخترک نزدیک در نشست. مزرعه دار سرش را بلند کرد و با صدایی خشن از دخترک پرسید: “چه می خواهی؟”. کودک جواب داد: “مادرم گفت ۵۰ سنت از شما بگیرم و برایش ببرم”. مرد جواب داد: “ندارم، زود برگرد به خانه ات”. کودک جواب داد: “چشم قربان” ولی از جایش تکان نخورد. مرد به کار خود ادامه داد. مدتی گذشت. وقتی سرش را بلند کرد، کودک را دید که سرجای خود ایستاده است. بر سرش فریاد کشید که: “مگر نگفتم برو خانه، زود باش و گرنه خدمتت می رسم”. دخترک گفت “چشم قربان” ولی باز از جایش تکان نخورد. مرد کیسه گندم را زمین گذاشت. ترکه ای برداشت و تهدیدکنان به سمت دخترک حرکت کرد. وقتی نزدیک دخترک رسید، دختر قدمی به جلو گذاشت و در چشمان مرد نگاه کرد. در حالی که صدایش می لرزید با صدای بلندی گفت: “ولی مادرم ۵۰ سنت را می خواهد”. مزرعه دار خشن ترکه در دست دقیقه ای به دختر نگاه کرد، آنگاه ترکه را زمین گذاشت، دست در جیب کرد و یک سکه ۵۰ سنتی به دخترک داد. کودک پول را گرفت و عقب عقب در حالی که همچنان در چشمان مردی که او را شکست داده بود نگاه می کرد به سمت در رفت. مرد روی جعبه ای نشست و مدتی بیش از ده دقیقه از پنجره به بیرون خیره شد. 

 

 

 

مطالب مرتبط:

چگونه در شغل خود موفق باشیم؟ ۱۶ اصل کمتر گفته شده برای موفقیت شغلی – قسمت اول

چگونه در شغل خود موفق باشیم؟ ۱۶ اصل کمتر گفته شده برای موفقیت شغلی – قسمت دوم

با ناتمام گذاشتن یک کار، ذهنتان را درگیر نگه ندارید! – آشنایی با اثر زیگارنیک

۵ عادت طلایی برای موفقیت در سال جدید

۱۰ درسی که از یک میلیاردر آموختم

اگر تاکنون کتاب “پدر پول دار پدر بی پول” را نخوانده اید، خلاصه آن را در ۸ جمله بدانید

۱۰ درس مدیریتی که از شما کارآفرینی خارق‌العاده می‌سازد

۷ کتابی که صاحبان و مدیران کسب و کارها حتماً باید بخوانند

 

 

ارسال دیدگاه