بازنشر از پایگاه خبری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران
در سال های گذشته در کنار پیروزی ها و موفقیت های بسیاری که تعداد زیادی از استارت آپ های ایرانی به دست آوردند، شکست های بسیاری هم تجربه کردند و به صورت کلی شاید بتوان گفت کمتر از ۲۰ درصد استارت آپ هایی که در اکوسیستم راه اندازی شدند به نتیجه رسیده اند و اتفاقاً همان ها هم هستند که بر سر زبان ها می افتند و تصویری را ایجاد می کنند که بسیاری تصور کنند اگر به دنبال راه اندازی یک استارت آپ باشند حتماً به پیروزی می رسند که البته اصلاً این گونه نیست. استارت آپ «می بریم» یکی از این استارت آپ ها بود که برعکس اسمش در نهایت در این اکوسیستم بازنده شد و شاید کسانی که بخواهند استارت آپ جدیدی راه اندازی کنند بتوانند از تجربه های آن ها چیزهایی جدیدی بیاموزند. می بریم سامانه ای برای رفت و آمد اشتراکی با کارمندان و دانشجویان بود که به عنوان یک سیستم کارپول (خودروی اشتراکی) نه تنها هزینههای شما را کاهش میداد بلکه این امکان را به شما میداد که به صورت برنامه ریزی شده به محل کار برسید و به نوعی از سرویسهای روزانه استفاده کنید. همچنین این استارت آپِ دوستدار محیط زیست کمک بسیاری به کاهش آلودگی هوا و ترافیک می کرد زیرا تعداد خودروهای شخصی می توانست کاهش یابد. البته با همه این مزیت ها در نهایت می بریم بازنده شد و در آستانه دوسالگی خود سرانجام فرودین ۹۷ تعطیل شد؛ اما چرا؟
امیرحسین حسینی پژوه مدیر این استارت آپ بعد از شکست و تعطیلی این استارت آپ در مطلبی با عنوان “می بریم شاید وقتی دیگر” جزییاتی از کار که به تعطیلی رسید را توضیح داده است: «میبریم کار خودش را با دو فاندر از اردیبهشت ۹۵ آغاز کرد. با دغدغههایی که بعد گذشت دو سال حتی دیگر خودمان هم درکش نمیکنیم. اردیبهشت ۹۵ سعی کردیم قبل از شروع استارتاپ، نظر مردم را بپرسیم. در پارک و خیابان با مردم صحبت میکردیم، از هر فرصتی استفاده میکردیم تا بدانیم در ذهن ایرانی ها چه میگذرد. تقریبا همه ایده «به جای تک سرنشینی با چند نفر هم سفر شویم» را دوست داشتند اما واقعا چه کسی حاضر میشد با یک غریبه هم سفر شود؟ احتمالا حال آن روز ما مثل حال خیلی از جوانترهای امروز بود: یک اپلیکیشن با UI/UX عالی، چون هم در کاهش هزینه مردم کمک میکند و هم هوای شهر را پاکتر میکند مردم کم کم به سمتش میآیند و پلتفرم شکل میگیرد. اما وقتی وارد ماجرا شدیم فهمیدیم این خوش خیالی محض بود آن هم در بازار ایران».
او در ادامه نوشته است: «ما یک مسئله مهم را در نظر نگرفته بودیم: هزینه تغییر عادت. اینکه مردم هر روز سفرشان را رزرو کنند، به جای تاکسی دنبال همسفر بگردند و اصلا مسئله را درک کنند. عددهایی که برای هزینه جذب بهتان میگویند را دور بریزید در چنین سیستمی هزینه جذب و نگهداشت هر نفر بالای ۵۰ هزارتومان است. ما در سادهترین حالت بیش از ۱۰ میلیارد تومان سرمایه لازم داشتیم تا صرفا «بخشی» از عادات شهروندان را تغییر دهیم. آن هم در پلتفرم پیچیدهای که افراد در «زمان و مکان» یکسان باید به هم متصل شوند. ما بعد از ورود به شتابدهنده، طی سه مرحله در هر مرحله برای ده سرمایه گذار مستندات مالی را ارسال کردیم و در نهایت در ۲۰ جلسه حضوری سرمایه گذاری شرکت کردیم. اوایل که تازه کار را شروع کرده بودیم مسائلی مثل تعداد پایین کاربر را مطرح کردند بعد که سیستم کامل شد و تعداد کاربران بالا رفت گفتند چرا هنوز تراکنشتان کم است! اما این اواخر متوجه شدیم تمام اینها بهانه بود، سرمایه گذاران از بازار قرمز جابجایی مسافر ترسیده بودند. وجود بازیگران بزرگی مثل اسنپ و تپسی از یک سو و تغییر عادت از سوی دیگر «میبریم» را بسیار پر ریسک کرده بود. در نهایت هیچ کس حاضر به تامین سرمایه مرحله seed میبریم که مبلغی بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان بود؛ نشد. در بازهای حتی با یکی از تاکسیهای آنلاین تهران هم وارد مذاکره شدیم و قرار بود از منابع آنها برای رشد میبریم استفاده کنیم اما شش ماه گذشت و اتفاقی نیفتاد».
مدیر این استارت آپ اضافه کرده است: «ناامیدی تمام وجودمان را گرفته بود. مدتی میبریم را به سرویسهای روزانه تغییر دادیم تا بیشترین تراکنش این دو سال را رقم بزنیم. مشتریها ابتدای ماه ۲۰۰ هزار تومان میدادند و انتهای ماه با خیال راحت هر روز به محل کارشان میرسیدند، اما این هم برای سرمایه گذار قانع کننده نبود. به ظاهر تراکنش خوبی را رقم زده بودیم اما چیزی ساخته بودیم که به سختی Scale میکرد. اگر یکی از صندلیها خالی میشد یا باید کل سرویس را لغو میکردیم یا پول صندلی خالی را به راننده میدادیم. همینها باعث شد با اینکه ۱۵ مشتری خوشحال داشتیم که برای سه ماه پشت سر هم پول دادند تصمیم بگیریم از سال جدید تمام سرویسها را لغو کنیم تا بیشتر از این دچار ضرر نشویم. هنوز روزانه سه چهار درخواست جدید برایمان ایمیل میشود. همکاری با تاکسیرانی و ورودمان به ایستگاه تاکسی ونک در پاییز ۹۶ هم نتوانست دردی را دوا کند. حاصل مشاهده ما در ایستگاه ونک این بود که همه چیز به خوبی کار میکند، مردم با عجله وارد صف میشوند، مشکلی با اینکه نیم ساعت در صف منتظر بایستند ندارند و مهمتر از همه اینکه خودروهای شخصی هم به نوعی همان مفهموم کارپولینگ را انجام میدادند. احتیاجی به ما نبود. چون ما جامعه کوتاه مدت هستیم. هزینه تغییر بسیار بالا است. این مسیر راه درازی داشت و سرمایهگذارهای ایرانی هم از همیشه محتاط تر شده بودند و اصلا بازار سرمایه گذاری بلند مدتی را در ایران نمیدیدیم آن هم برای یک تیم که تازه داشت تجربه کسب میکرد. خیلی دوست داریم تمام ماجرای شکست را گردن دیگران بیندازیم مثلا گردن شتابدهنده ای که در اوج همکاری ما با تاکسیرانی تصمیم گرفت بزند زیر قرارداد ۶۵ میلیون تومانیاش و ۴۰ میلیون تومانش را ندهد. اما میدانیم اول و آخر تمام این شکست به عهده خود ماست. به اشتباهاتمان فکر میکنیم. به ماههایی که آرام و دست به عصا حرکت کردیم و سعی کردیم کم خرج کنیم اما نمیدانستیم که همین آهسته رفتن مرگ تدریجی ما را رقم میزند. به روزهایی که ترسیدیم با رانندههای تاکسی رو در رو شویم و برای همین خیلی دیر به حقیقت عریان بازاری که در آن کار میکردیم آگاه شدیم. به زمانی که نتوانستیم ناامیدی را از چهرهمان پنهان کنیم و این ناامیدی به مرور بقیه اعضای تیم را هم سرخورده کرد تا جایی که ابر سیاه بد اقبالی بر همهمان چیره شد. به زمانی که به بطالت، روی ساخت و تغییر اپلیکیشن پافشاری کردیم بدون اینکه بدانیم آیا بازار اصلا به چنین تغییری احتیاج دارد یا نه. به سختگیریهایی که روی ساخت نرمافزار داشتیم و به جای MVP درگیر ساخت محصول بی نقصی شدیم. به بیتوجهی به کار تیمی و تک روی و اینکه هرکس میخواست تصورات خودش را پیاده سازی کند بدون اینکه آن را در میان بگذارد. در نهایت تمام این موارد باعث شد تصمیم بگیریم استارتاپ میبریم را در آستانه دومین سالگرد تولدش در اردیبهشت ۹۷ به پایان برسانیم».
پیشنهاد می شود این نوشته را هم بخوانید:
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.